نقد و بررسی
کتاب عشق هرگز نمی میرد بلندی های بادگیرمشخصات
ناشر
نیک فرجام/ ایرمان
نویسنده
امیلی برونته
مترجم
جهانپور ملکی
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1402
نوبت چاپ
هفتم
تعداد صفحات
337
کتاب عشق هرگز نمی میرد بلندی های بادگیر نوشته امیلی برونته ترجمه جهانپور ملکی توسط انتشارات نیک فرجام به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی
بخشی از متن کتاب
«حقیقتاً عجیب است که عادت چگونه باعث پیدایش سلیقهها و افکار میگردد. آقای هیتکلیف اطمینان داشته باشید عده زیادی از مردم قادر نیستند فکر کنند در انزوایی که شما در زندگی خود انتخاب کردهاید از شادی و خوشبختی اثری باشد. ولی به جرأت میگویم که شما در این مکان و در بین خانوادهتان و خصوصاً با خانم مهربان و دوستداشتنیتان که چون فرشتهای بر خانه و قلبتان…»
«خانم مهربان و دوستداشتنی من!» با این جمله بود که صحبتم را برید و در حالی که بر چهرهاش آثار تمسخر و استهزای شیطنتآمیزی ظاهر بود افزود: «او کجاست؟ کجاست همسر مهربان و دوستداشتنی من؟»
«منظورم خانم هیت کلیف همسرتان بود.»
«عجب! فکر میکنم منظورتان این است که روح او پس از مرگ به صورت فرشتهای درآمده و از وودرینگ هایتز نگهداری میکند، اینطور نیست؟»
به اشتباهم پی برده بودم و سعی کردم تا گفتههایم را تصحیح کنم. من میبایست زودتر از آن اختلاف سن آن دو را درمییافتم و متوجه میشدم که آنها نمیتوانستند با آن اختلاف سنی زن و شوهر باشند. یکی تقریباً در حدود چهل و دیگری به زحمت هفده ساله مینمود.
ناگهان فکری به سرم خطور کرد. نکند این مردک جوان که در کاسه چای مینوشد و با دست نشسته غذا میخورد همسر دخترک باشد. حتماً همینطور است. در این صورت او باید فرزند هیتکلیف باشد. در این وضعی که دخترک دور از مردم زندگی میکند و در حقیقیت خودش را زنده بهگور کرده است چیزی غیر از این نمیتواند باشد. احتمالاً دخترک به تصور این که همسری بهتر از این گیرش نخواهد آمد با چنین موجود خشن و ناهنجاری ازدواج کرده است. حقیقتاً حیف از چنین دختر قشنگی! بهتر است من تأسف خود را از این بابت ابراز دارم. امکان دارد تصور شود احساسات من از روی خودخواهی و خودبینی است، اما چنین نیست. چون حقیقتاً مرد جوان موجود منزجرکنندهای بود و من به خود حق میدادم از این که وی شوهر چنین دختر زیبایی باشد احساس تأثر و تأسف نمایم.
0دیدگاه