کتاب سیاوش خوانی نوشته بهرام بیضایی توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، ادبیات داستانی، نمایشنامه
نمایشنامه سیاوش خوانی به قلم بهرام بیضایی در واقع داستان نبرد بی پایان بین خیر و شر است که نخستین بار در سال 1375 به چاپ رسید. داستانی پیچیده و تو در تو و با زبانی فاخر و زیبا است. مهمترین قسمت این کتاب مربوط به طرح آن است که بیضایی به گونه ای متفاوت یکی از داستان های شاهنامه ،که زمانی کارکرد آیینی داشته، را در بطن زندگی معاصر قرار می دهد و به زیبایی تمام همه ی این موارد را در هم می تند تا چنین شاهکاری را خلق کند.
در این نمایشنامه می خوانیم که گروهی از جوانان برای اجرای نمایش سیاوش خوانی به روستایی می روند و در طول این اجرا درگیری هایی پیرامون انتخاب نقش های خوب و بد بین آن ها رخ می دهد. گویی این نبرد بین خیر و شر از دیر باز تا کنون ادامه داشته و خواهد داشت. در این اثر بیضایی داستانی از شاهنامه را برگزیده تا در کنار بازسازی این داستان از هنر عامه، برخورد مردم با هنر، پندارهای مردمی دربارۀ آیین های ملی و هنر، و برداشتهایی شخصی از داستان را بازگو کند.
▪️فریگیس: سیاوش چرا نمی خوابد؟ ▫️سیاوش: زیرا که زندگی بیدار است! کی دیگر این ستاره را که تابید و گذشت دوباره می بینم؟ ▪️فریگیس: سیاوش از چه پریشانی؟ از نیزه های تورانی؟ ▫️سیاوش: درد سیاوش از خویش است! چون همه خوابند و زندگی می گذرد، چرا بیدار نباشم، کش از دست ندهم؟ چون چشم می بندم و ترا نمی بینم، چرا به دیدنت چشم نوازش نکنم؟ کی دیگر ترا دوباره خواهم دید؟ ▪️فریگیس: از چه می گویی؟ از چه می ترسی و مرا می ترسانی؟ ▫️سیاوش: ترسم این است که جهان را ندیده از آن بگذرم. کاش مرا میراندی فریگیس! چرا چنین نکردی؟ اکنون تو نیز بهره ای از سرنوشت مرا داری! ▪️فریگیس: از آن پشیمان نیستم! ▫️سیاوش: خوابی دیدم؛ تو پسری خواهی داشت! ▪️فریگیس: نیک است. ▫️سیاوش: من او را نمی بینم. ▪️فریگیس (هراسان پس می کشد): نه! به این کوتاهی؟ ▫️سیاوش: برای همین است که نمی خوابم! ▪️فریگیس: پس خواب از فریگیس دور! ▫️سیاوش: تو که ایرانیان را به هیچ نشمردی؛ بر تو نوشته اند که مادر پادشاه ایران باشی. ▪️فریگیس (غرّان): من آن کودک را می کشم که تیغ به روی توران کشد. ▫️سیاوش: نه، نمی کشی؛ چون پدرش را پیش چشمت سر از تن جدا کنند! (فریگیس هراسان جیغ می کشد.)
0دیدگاه