نقد و بررسی
کتاب گودمشخصات
ناشر
چشمه
نویسنده
مهدی افشارنیک
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1399
نوبت چاپ
ششم
تعداد صفحات
452
کتاب گود نوشته مهدی افشار نیک توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی، داستان های فارسی، رمان های فارسی
بخشی از متن کتاب گود
اون روز آفتاب داغ بود و نور از سر گنبدهای تاق بازارچه خودش رو به کف زمین رسونده بود. حفره ی سر گنبدها رو یه مدتی بود بسته بودن و حییون جمع شده بود. کفترها توی دهنه ی حفره ها لونه کرده بودن و هرازگاهی فضله شون می ریخت روی سر یکی که حواسش نبود از زیر حفره رد نشه. بدتر از فظه، خون کفتر بود. گربه های بازارچه از روی تاق می رفتن به لونه ی کفترها چنگ می زدن و جوجه یا کفتری رو خفه می کردن. حاصل این شبیخون ف قطره ای خون یا پری خونی بود که می چکید یا می افتاد روی سر مردمو. ولی اون قدر همه گفتن بازارچه خفه و تاریک شده که حاج ذوالفقار به کارگرهاش گفت .” بپرین سر حفره ها رو باز کنین بی نور و آفتاب کسب مون می خوابه”
میمونه یازارچه اون ورتر از کوچه ی صدتمونی پشت ماست بندی خدامی نرسیده و پیچ حموم قبلهريال عباس مروارید داخل حجره اش به بار پنیر ترکمن چای نگاه می کرد و نمکش رو می چشید. قبل از چشیدن نمک خیالش از شل و سف بودن پنیر راحت شده بود. پنیر از نظر اون باید نه شل مثل دنبه باشه و نه سفت مثل گچ.
پنیر ماست بندی همیشه بین گچ و دنبه دودو می زد. عباس و شریکش تو بازار به خودش می بالیدن که پنیرشون از ماست بندی بهتره. اما کسب ماست بندی فقط پنیر نیست که… اصل کسب شیر تازه و دوغ و کشک و ماست های مخلف و تغاریه، کنارش به قول حاج ذوالفقار یه پنیری هم می فروشیم.
0دیدگاه