نقد و بررسی
آکواریوم های پیونگ یانگمشخصات
ناشر
ثالث
نویسنده
کانگ چول هوان
مترجم
بیژن اشتری
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1398
نوبت چاپ
ششم
تعداد صفحات
340
کتاب آکواریوم های پیونگ یانگ نوشته کانگ چول هوان با ترجمه بیژن اشتری توسط انتشارات ثالث به چاپ رسید است.
موضوع کتاب: علوم اجتماعی، مطالعات اجتماعی، جامعه شناسی
کانگ چول هوان در کتاب آکواریومهای پیونگیانگ قصه واقعی زندگی خود را تعریف میکند. این مرد جوان زاده پیونگیانگ در کره شمالی، زمانی که نه سال بیشتر نداشت، همراه دیگر اعضای خانواده خود (مادربزرگ، پدر، عمو و خواهرش) محکوم شد به اقامت در یکی از اردوگاههای کار اجباری در کره شمالی، جرم این خانواده، «خطای بزرگی» بود که پدربزرگ کانگچول هوان، یکی از مدیران بلندپایه حکومت کمونیستی کره شمالی، مرتکب شده بود. کانگ چول هوان و خانوادهاش پس از تحمل ده سال سختیهای اردوگاه آزاد شدند. اما این مرد جوان کرهای دو سال بعد از آزادیاش تصمیم گرفت از کره شمالی فرار کند زیرا به اتهام گوش دادن به رادیوهای غیر مجاز در آستانه دستگیری و اعزام دوباره به اردوگاه کار اجباری بود. کانگچول هوان نهایتا از طریق چنین به کره جنوبی گریخت. وی یکی از معدود جان به در بردگان از اردوگاه کار اجباری در کره شمالی است که موفق شده صدای خود را به گوش جهانیان برساند.
در دهه شصت قرن بیستم، مصیبت کره شمالی هنوز در افق پدیدار نشده بود. در این هنگام کشور از حیث شرایط اقتصادی در یک رقابت شانه به شانه با جنوب به سر می برد. نخبگان رژیم پیونگ یانگ که امتیازات ویژه ای داشتند چنین جلوه می دادند که گویا وعده های حزب به بار نشسته و اکنون پیروزی نهایی در آستانه تحقق است. می دانم دارم در باره چه چیزی حرف می زنم؛ پیونگ یانگ جایی است که در آن متولد و بزرگ شده ام. حتا سال های خوشی را در این شهر، زیر چشمان مراقب کیم ایل ـ سونگ ( « رهبر کبیرمان » ) و پسرش کیم جونگ ـ ایل ( « رهبر عزیزمان » ) سپری کردم.
در دوران کودکی ام به کیم ایل ـ سونگ طوری نگاه می کردم که انگار بابانوئل است. او هر سال در روز تولدش برای ما بسته های هدیه، کیک و شیرینی می فرستاد. « رهبر کبیرِ » محبوبمان خودش با توجه و مهربانی خاصی هدایا را انتخاب می کرد به طوری که هر کدام از این هدایا ویژگی کاملاً یگانه ای پیدا می کردند. همچنین به لطف سخاوتمندی « رهبر کبیر » حق داشتیم هر سه سال یک بار صاحب یک انیفرم مدرسه، یک کلاه و یک جفت کفش بشویم.
0دیدگاه