نقد و بررسی
کتاب نزدیک ظهیرالدولهمشخصات
ناشر
کوله پشتی
نویسنده
حسن فرامرز
قطع کتاب
وزیری
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1397
نوبت چاپ
اول
تعداد صفحات
136
کتاب نزدیک ظهیرالدوله نوشته حسن فرامرز, توسط انتشارات کتاب کوله پشتی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, ادبیات معاصر, ادبیات داستانی
کتاب نزدیک ظهیرالدوله نوشته حسن فرامرز دوازده داستان کوتاه مستقل دارد. وجه غالب مجموعه توجه به تنگناها و چنبره برخی رسوم و سنن معمولی است که در رنگ و قالب های گوناگون خودش را بر نگاه و شیوه زندگی شخصیت های داستان ها تحمیل می کند و گاه تا پایان عمر رنج تنهایی و فریب خوردگی را همراه و همدم شان می کند.
بخشی از کتاب: – من و انورالملوک هیچ حال خودمان را نمیدانستیم؛ این درحالی بود که خانوادهاش در برابر زندگی مشترک و آیند? ما، سد سکندری شده بود. اگر اجازه بدهید خیلی ساده بگویم: شما لابد عاشق شدهاید و این حال ما را درک میکنید. شما بفرمایید چگونه میشد از هم دور بود؟ نمیخواستیم سرنوشتمان طور دیگری رقم بخورد. به نظرم رسوم و سنتها هم از لحاظی جسور یا ترسواند!
عصر سردی بود و باد معروف قزوین پوست را میسوزاند. مثل همیشه آخرین بار هم نزدیک آرامگاه ظهیرالدوله او را دیدم. من که از همهجا بیخبر و پر از شور بودم، دیدم صورت انورالملوک زرد شده و دستهایش یخ و چشمانش گیج؛ مثل اینکه در این دنیا نباشد و دفعتاً از خوابی خوش او را پرانده باشند؛ گفتم: انورالملوک خیلی سرد است، خودت را چرا نپوشاندهای؟ گفت: مگر سرما و گرما را هنوز احساس میکنی؟
راست میگفت، من هنوز گرما و سرما را احساس میکردم. گفت: از او خواستهاند برای مراسمی که فردا شب بهخاطرش در منزلشان است خودش را آماده کند. در هم? آن مدت که حرف میزد، نیشخندی در گوش? لبانش بود که چهر? نازک و ماتش را تلخ کرده و در همان حال بسیار نترس و بادلوجرئت شده بود. گفت: باید امشب کار را تمام کنیم، متوجهاید که؟
0دیدگاه