نقد و بررسی
تاریخ ایران باستان ، همراه با محیط سیاسی و زندگانی مشیرالدوله ، چهار جلدیایران باستان
نویسنده: حسن پیرنیا
ناشر: دنیای کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 3250
اندازه کتاب: وزیری گالینگور – سال انتشار: 1375 – دوره چاپ: 8
کمیاب – کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
همراه با 58 گراور و یک نقشه
پیرنیا را باید پدر تاریخنگاری به سبک نوین در ایران دانست. او به دلیل آشنایی با زبانهای اروپایی، توانسته بود آثار مهم تاریخنویسان غربی درباره تاریخ ایران باستان را بخواند. منابع وی برای نوشتار این کتاب، تواریخ نوشته شده به زبان های آلمانی، فرانسوی، روسی و انگلیسی است که برگردانهایی از منابع یونانی و رومی باستان چون تاریخ هرودوت بودند. همچنین پیرنیا برای نگارش این کتاب از منابع عربی و فارسی نیز چون تاریخ طبری و کتب مسعودی و بیرونی و… بهره برداری کرده بود.
این کتاب نفیس شامل سرگذشت مادها، هخامنشیان و اشکانیان است. همچنین در کنار رویدادهای این سه سلسله شاهی، به تاریخ مصر و یونان و بابل و دیگر ملل پیرامون ایران نیز می پردازد. کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد + یک جلد شامل فهرست اعلام و محیط سیاسی و زندگانی پیرنیا) نخستین کتابی است که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستانشناسی درباره گذشته تاریخی ایران نگاشته شد و هنوز هم مورد توجه است.
این کتاب تنها به تاریخ ایران اختصاص ندراد، بلکه دایرهالمعارفی است در باب تاریخ و تمدن و فرهنگ گذشته ممالک مهم دنیا به ویژه یونان، روم، سوریه، مصر، عربستان، میانرود، هند و… چنان که هنگام مطالعه این اثر تنها با تاریخ و سرگذشت سلسلههای ایرانی ماد، هخامنشی،اشکانی و سلسله یونانی سلوکی آشنا نمیشویم، بلکه در زمینه تاریخ خاورمیانه امروز و یونان باستان اطلاعات دست اول خواهیم یافت.
وی ابتدا مطالب مورخان باستانی را در زمینه یک مطلب و رویداد تاریخی میآورد، سپس در یک جمعبندی به تجزیه و تحلیل آنها میپردازد و نقطه قوت تاریخنگاری پیرنیا در همین قسمت دیده میشود.به عنوان نمونه درباره به قدرت رسیدن کوروش هخامنشی نوشتههای هرودت، گزنفون، کتزیاس، دیودو سیسلی و ژوستن را میآورد و در کنار مطالب منابع اسلامی و لوح نبونبد قرار میدهد و به یک نتیجهگیری کلی میرسد. آنگاه در زمینه خویشاوندی کوروش با شاه ماد مینویسد: «عقیده کتزیاس که اصلاً کوروش با آستیاگ قرابتی نداشته ، صحیح نیست؛ زیرا هرودوت و دیگر مورخان او را نوه آستیاگ دانستهاند و نوشتههای هرودت بیشتر مورد اعتماد است.»
نویسنده، از نژادها و خطهای روزگار باستان سخن میراند و منابع تاریخی خود یعنی آثار توسیدید، دیودور سیسلی، پلوتارک، آریان، رازب، استرابون، موسی خورن، طبری، بلاذوری، ابن اثیر و… را معرفی میکند. آرمان مشیرالدوله از نوشتن تاریخ ایران باستان، ارجگذاری و نشان دادن پیشینه درخشان و غنای تاریخی تمدن و فرهنگ ایرانی در زمانی بود که بیگانگان، در پوشاندن و مخدوشسازی چهره روشن آن کوشش داشتند.
…وی درباره دیوانسالاری عظیم عصر داریوش مطالب ارزندهای مینویسد و از نیروی دریایی، سپاه، داوری، راهها، چاپارخانهها، تقویم و سایر پیشرفتهای عصر هخامنشی یاد میکند و مطالب سنگنبشتههای این عصر نظیر بیستون را سطر به سطر به نظاره مینشیند.
جلد سوم تاریخ ایران باستان با نزاع مقدونیها بر سر جنازه اسکندر برای رسیدن به قدرت آغاز میشود، با برآمدن اشکانیان و شرح حال آنان ادامه مییابد و با بیان معماری عصر پارتی خاتمه مییابد. در این مجلد مولف از جنگ سرداران اسکندر (آنتیپاتر، پلیس پرفون، آنتیگون، کاساندر و…) به سر جانشینی او سخن میگوید و توضیح میدهد که در خلال این نبردها چگونه قلمرو ایرانیان در دست سلوکوس افتاد.
سلوکوس و جانشینانش درصدد تحمیل فرهنگ و زبان یونانی بر ایرانیان بودند، آنان بدین منظور «یونانی کردن مشرق را پیش کشیدند، یعنی مانند اسکندر آوردن مردم اروپایی را به مشرق و ایجاد مستعمرات یونانی را در آسیای غربی و ایران و باختر تشویق کردند.» پس از بیان زمینههای فردیانی سلوکیان، پیرنیا از طلوع اشکانیان و علل و عوامل آن میگوید و دوره پارتی را «دوره واکنش سیاسی» ایرانیان در برابر مهاجمان میداند.
وی از جغرافیای محل سکونت پارتها مینویسد و شرح حال آنها را از یک دولت محلی تا یک دولت ملی و بزرگ دنبال میکند و شرح حال شاهان اشکانی و روابط آنها را با رقیب جدید ایران در جهان یعنی روم توضیح میدهد و پس از بیان شرح حال فرمانروایان پارتی در بخش تمدنی این کتاب از وسعت، پایتخت، دیوانسالاری، سپاه، امور مالی، مسکوکات و تقویم اشکانیان سخن میگوید.
پیرنیا آداب، اخلاق و دین و آیین ایرانیان این روزگار را تبیین میکند. وی بر این باور است که اشکانیان یا پارتیان نیز مانند شاهان هخامنشی در زمینه فرهنگ و دین ملتها تسامح و تساهل داشتند. «دولت پارت در امور مذهبی تبعه خود دخالت نمیکرد و آنها را به احوال خودشان واگذار میکرد». پایان روزگار اشکانیان، پایان اثر پیرنیا است. زیرا پیری و بیماری هر دو از راه میرسند و به وی مهلت نمیدهند تا از ساسانیان هم اطلاعاتی را به تاریخنگاران ارائه دهد….
0دیدگاه