نقد و بررسی
شاهکارمشخصات
ناشر
نگاه
نویسنده
امیل زولا
مترجم
علی اکبر معصوم بیگی
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1399
نوبت چاپ
پنجم
تعداد صفحات
526
![](https://gitamehr.ir/wp-content/uploads/2022/09/Asset-3.png)
کتاب شاهکار نوشته امیل زولا ترجمه علی اکبر معصوم بیگی توسط انتشارات نگاه به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات، رمان، ادبیات داستانی، داستانهای فرانسوی
در همین ایام با هنرمندانى آشنا شد و دوستى گرفت که مقدر بود پیشوایان مکتب نوظهور امپرسیونیسم باشند. افزون بر این ارتباطش با سزان نیز نظم و ترتیبى یافت. سرانجام در 1862 هنگامى که گرسنه و سرمازده و بیمار در گوشهى خانهى اجارهاى کثیفى افتاده بود که محل آمد و شد دزدان و روسپیان و قوادان بود چندتایى از شعرهایش براى چاپ در یک روزنامهى محلى پذیرفته شده و از سوى دیگر، باز هم یکى از دوستان پدرش شغلى در شرکت انتشاراتى هاشت براى او دستوپا کرد.
در طى هشت سال بعدى زولا بهعنوان روزنامهنگار و نویسندهاى جنجالى و بحثانگیز آوازهاى یافت و دفاعش از یک نقاش تحقیر شده، ادوارد مانه، به ویژه او را بهعنوان یک شورشى در جامعه جا انداخت. در این زمان با انتشار رُمان ترزراکن (1867) انگ «ادبیات گندیده و بویناک… تودهاى از خون و لجن» بر کارش زدند. این واکنش افراطى براى او شهرت چشمگیرى همراه آورد و زولا نیز از اینگونه خردهگیرىها بیمى نداشت. در همین ضمن هاشت را ترک گفت و بهعنوان نویسندهاى آزاد و مستقل، براى مجلهها و گاهنامههاى گوناگون به کار پرداخت. با الکساندر اوبر[1] که پیشهى دوزندگى داشت آشنایى یافت و سرانجام با او پیمان زناشویى بست و به خانهى کوچکى در نزدیکى مونمارتر نقل مکان کرد. در این هنگام همهى وقتش را به خواندن وسیع
فلسفه، تاریخ، و فیزیولوژى مىگذراند؛ سپس با برادران گنکور آشنایى گرفت و هم اینان در شکل بخشیدن به فلسفهى ادبىاش به او یارى رساندند. سرانجام آمادگى یافت تا طرح فکرى را دراندازد که به کار عمدهى سراسر زندگىاش بدل شد: روگون ماکار : تاریخ طبیعى و اجتماعى خانوادهاى در دوران امپراتورى دوم که با دارایى خانوادهى روگون ماکار آغاز شد و با نانا (1885)، ژرمینال (1880) زمین (1887) ادامه یافت و با دکتر پاسکال (1893) به پایان رسید. همچنانکه خود زولا در پیشگفتار دارایى توضیح مىدهد هدف او کاوش در خانوادهاى خیالى و نقل داستانى به شیوهى علمى است تا از این راه تأثیرات ناگزیر وراثت و محیط را بر این خانوادهى گسترده و بر جامعهاى که این خانواده در سراسر دوران امپراتورى دوم (1851 تا 1870) در آن زیسته است باز نماید.
زولا با برداشت خاصى که از ناتورالیسم داشت، و از مطالعات علمىاش سرچشمه مىگرفت، سنت رئالیستى فلوبرو تورگینیف را پرورش داد و پیش برد و از همان گوناگونى و تنوع بىکران شخصیتها و پیشامدهاى آثار بالزاک، که زولا سخت تحسینش مىکرد و مىخواست از او پیشى بگیرد، بهره گرفت. اما به خلاف بالزاک که از روى تخیل و مکاشفه کار مىکرد، زولا تحقیقات و برنامهریزى وسیعى براى داستانهایش انجام مىداد و هر جا که امکانش بود جاها و فعالیتهایى را که به توصیفش مىپرداخت، شخصآ تجربه مىکرد و در بیشتر موارد مایهها و مضامینى را مىپرورد و بهصورت داستان درمىآورد که مبتنى بر آزمون و مشاهدهى شخصى خود او بودند. بهعنوان مثال پلاسان همان اکس آن پرووانس کودکى زولا است؛ بسیارى از اعضاى دودمان روگون بر الگوى خانوادههایى شکل گرفتهاند که زولا در اکس از نزدیک مىشناخت؛ حتى محتمل است که شخصیت مىیت قهرمان زنِ دارایى… را از لوئیز سولارى الهام گرفته باشد که برخى معتقدند زولا مهرى رمانتیک و ناگفته از او در دل داشته است؛ و از سوى دیگر سیلور طبع رقیق و رمانتیک خود او را جلوهگر مىسازد. هر گاه در طرح رمان دارایى… باریک شویم به این نکته برمىخوریم که با مرگ لوئیز در 1865 بسیارى از رؤیاهاى رمانتیک زولا نیز مىمیرد. موقع و مقام دارایى… بهعنوان نخستین رمان از سلسله داستانهاى روگون ماکار نشان مىدهد که چرا سیر پیشرفت طرح داستانى گاه گاه با توصیف شخصیتها و توضیح مسائل و زمینههاى تاریخى قطع مىشود.
متاسفانه با محاصرهى پاریس و ستیز و کشاکش خانگى (در دورهى مشهور به نخستین حکومت کارگرى، «کمون») در 71-1870 در چاپ نخستین واصلى سلسلهى داستانهاى روگون ماکار وقفه افتاد. در این دوران زولا از پاریس گریخت اما در 1871 بازگشت و بیست سال بعدى را در حال و هواى دنیاى روگون ماکار غرقه شد. زولا در 1872 ناشرش را عوض کرد و طرح دوستى همیشگى و صمیمانهاى با شار پانتیه ریخت که شخصیت زولا و طرح او براى سلسله داستانهایش وى را سخت تحت تأثیر قرار داده بود. با این حال تا انتشار آسوموآر، یعنى هفتمین کتاب از رشته داستانهاى روگونـ ماکار، در 1876 کار زولا چندان فروش خوبى نداشت و تازه در این هنگام بود که توانست به جاهطلبىاش جامهى عمل بپوشاند و خود را بهعنوان چهرهى ادبى نیرومند و بحثانگیزى در فرانسه تثبیت کند. همچنین رفته رفته به مال و منال و ثروتى مىرسید و در 1878 توانست دوّمین خانهاش را در مدان، در بیرون شهر پاریس بخرد. هر چه کار زولا پیش مىرفت این خانه نیز وسعت مىگرفت، و در همین جا بود که بهطور مرتب جرگهاى از دوستداران جوانش، از آن میان گى دوموپاسان و پل الکسیس ــ نخستین زندگینامهنویس زولا ــ گرد هم جمع مىشدند.
0دیدگاه