داستان فابل وست

فابل، دختر هفده ساله‌ای که از کودکی در دل دریای باریک بزرگ شده است، به عنوان وارث با نفوذترین تاجر دریای باریک به دنیای خشنی تعلق دارد که بیشتر در آن مردان قدرت را در دست دارند. اما غرق شدن کشتی پدرش و از دست دادن مادرش، زندگی او را به طرز غیرقابل پیش‌بینی تغییر می‌دهد. فابل پس از چهار سال از حادثه غرق شدن کشتی پدرش، در جزیره‌ای دورافتاده به تنهایی زندگی می‌کند و هر روز با مشکلاتی چون فقر، گرسنگی، و دنیای بی‌رحم مردانه مواجه است.

او برای زنده ماندن و تأمین مخارج زندگی خود، به غواصی در آب‌های خطرناک جزیره پرداخته و سنگ‌های قیمتی از صخره‌های مرجانی استخراج می‌کند. تنها انگیزه او در زندگی، آرزوی ترک جزیره و یافتن پدرش است. روزی او با خطر روبه‌رو می‌شود و مجبور می‌شود از وست، تاجری جوان که کشتی‌اش را فرمان می‌دهد، کمک بخواهد. فابل که دیگر چاره‌ای جز ریسک کردن ندارد، از وست درخواست می‌کند تا او را به سفر ببرند و به این ترتیب، فابل، وست و خدمه کشتی مری گلد وارد سفر پرخطر و اسرارآمیز در دریای باریک می‌شوند.

درگیری‌ها و رازها

اما به زودی فابل متوجه می‌شود که خدمه کشتی در حال پنهان کردن رازهایی هستند و دشمنانی خطرناک از هر سو آن‌ها را تحت نظر دارند. دشمنانی که حتی از طوفان‌های سهمگین دریا هم وحشتناک‌ترند. سفر فابل به یک بازی خطرناک تبدیل می‌شود، جایی که باید در کنار رازهایی که کشف می‌کند، از جان و آرزوهایش محافظت کند.

ویژگی‌های داستان

• شخصیت‌های جذاب: فابل با چالش‌های درونی و بیرونی روبرو است.
• دریای باریک و جزیره دزدان به عنوان مکان‌های مهم در داستان عمل می‌کنند.
• رازهای پنهان در مورد کشتی و خدمه آن که داستان را به یک معما تبدیل می‌کند.
• دشمنان خطرناک: تهدیدات از سوی دشمنان طبیعی و انسانی.
• تم‌های اصلی: دست یابی به آزادی، افشای رازها، مبارزه با سرنوشت و اعتماد و خیانت.