بازخورد درباره این کالا
0
امتیاز از 0 رای

0دیدگاه

مشخصات

ناشر

نشرعلی

نویسنده

مریم یافتیان

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

سال چاپ

1392

نوبت چاپ

دوم

تعداد صفحات

590

نمایش بیشتر- بستن
بانک کتاب گیتامهر

در انبار موجود نمی باشد

  • ارسال توسط پیک بانک کتاب گیتامهر و پست
ناموجود
بروزرسانی قیمت: 16 آبان 1403
آیا قیمت مناسب تری سراغ دارید؟
مرا اگاه کن


از طریق:
ثبت

نقد و بررسی

لیلی

مشخصات

ناشر

نشرعلی

نویسنده

مریم یافتیان

قطع کتاب

رقعی

نوع جلد

شومیز

سال چاپ

1392

نوبت چاپ

دوم

تعداد صفحات

590

نمایش بیشتر - بستن

رمان لیلی نوشته مریم یافتیان، توسط انتشارات علی به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: ادبیات فارسی, رمان ایرانی, داستان ایرانی, ادبیات داستانی

نمی دونم خوابم یا بیدار، مرده ام یا زنده ، فقط می دونم که حال خوبی دارم ، سبکم ، راحتم ، توی آرامشی هستم که تا به حال لمسش نکرده بودم.

یه اتاقه ، نمی دونم شاید اتاقم نیست، یه جایی هستم که زمین و آسمون واول و آخر نداره تا چشم کار می کنه سفیده سفیده ، صداهای مبهمی می شنوم اما اطرافم رو سفیدی بی مرزی پوشونده وکسی دیده نمی شه ، با این حال از این همه تنهایی نمی ترسم چون خیلی خسته بودم، خیلی شکسته ، خیلی تنهاتر از حالا ، ولی این آرامش بی دغدغه که انگار تمومی نداره ، پاداش همه ی غصه هامه ، کاش از خواب بیدار نشم. کاش…..

اما صداها نزدیک تر و قوی تر شدن و من تو این دنیای سفید یکسره گوش شدم تا بتونم تشخیص بدم این صدای فریاد کیه ………… خدایا باور نمی کنم……صدا صدای اونه …… اما نمی تونم بیدار بشم. چرا نمی تونم ؟ فکر کنم حالا می یاد و منو می کشه. احتمالا از اینکه من این همه تو آرامش و راحتی هستم عصبانی شده می شناسمش ، می دونم که همه ی تلاشش اینه تا آرامش منو ازم بگیره ، ولی بی رمق تر از اونم که حتی سرش فریاد بزنم تا دست از سرم برداره با این حال صدای فریادش که اسممو فریاد می زنه نزدیک تر می شه ، نمی فهمم دیوونه شده یا من خیالاتی شدم چرا ……… چرا گریه می کنه ؟ چرا این طوری ضجه می زنه؟ آخه من که …….. من که کاری ندارم چرا فریاد می زنی؟ آروم باش مگه صدامو نمی شنوی ؟ اما اون بی محالا فریاد می زنه :

لیلی ….. لیلی جان ……لیلی برابت بمیرم آخه چی شده ؟ لیلی ، لیلی من دوستت دارم…. لیلی عاشقتم ، تنهام نذار ………. لیلی بی تو می میرم

اینا رو ……… این حرفا رو ……… اون می زنه؟ خدایا من ……… نه دیگه باورم شده که خوابم……….. منو بیدار کن ، چرا گریه می کنی؟  چرا من نمی تونم بیدار بشم ؟ چرا ؟؟؟؟؟؟

آخ ….. کاش توی بیداری ، توی دنیای واقعی آنقدر عاشقونه بهم می گفتی ” لیلی دوستت دارم” پس چرا هیچ وقت نمی گی چرا ” دوستت دارم هاتو ” توی خوابم می گی ؟ چقدر مغروری مرد و من چقدر ساده ام. مثل همیشه خوایم . بذار بیدار بشم اون وقت چهره ی زیبای توست که مثل همیشه با اخم و تشر روی همه ی خوش خیالی هام خط باطل می کشه ، اما حالا می خوام بخوابم ، چرا بیدار بشم ؟ حداقل این طوری خواب هام  پر از صدای عاشقونه ی توئه. پر از حرف هایی که هلاک شنیدنش هستم و ازم دریغ می کنی. بازم بگو ، بازم تو گوشم فریاد بزن که دوستم داری !

تهران شهریور سال 1354

اشرف در را به روی بهزاد گشود و بعد از سلام واحوالپرسی او را برای دیدن مادرش فروغ به طرف آشپزخانه هدایت کرد. با این که ساعت ده صبح را نشان می داد اما خانه در سکوتی کسل کننده فرو رفته بود. بهزاد داخل شد و پیشانی مادرش را بوسید و رو به رویش نشست. اشرف فنجان چای مقابلش نهاد و با اشاره ی فروغ خارج شد. بهزاد پرسید :

به نظر می یاد مریض هستی ؟

فروغ چایش را مزه مزه کرد و انگشتش را روی شقیقه اش فشرد:

سرم داره می ترکه !

مسکن خوردی ؟

فروغ لبخند تلخی زد وگفت :

بله آقای دکتر، دو تا هم خوردم اما اثری نداشته !

استراحت کن !…. بابا چطوره ؟ خونه اس؟

امتیاز کاربران به:

لیلی (0نفر)
کیفیت ساخت
0
ارزش خرید به نسبت قیمت
0
امکانات و قابلیت ها
0
سهولت استفاده
0
دیدگاه خود را در باره این کالا بیان کنید برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید. اگر این محصول را قبلا از این فروشگاه خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد. افزودن دیدگاه
نظرات کاربران

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

    هیچ پرسش و پاسخی ثبت نشده است.

پرسش خود را درباره این کالا بیان کنید

ثبت پرسش