نقد و بررسی
مجسمه حماقت و نوزده داستان فکاهی و خنده دار دیگرمجسمه حماقت
نویسنده: رضا همراه
ناشر: دنیای کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 236
اندازه کتاب: جیبی – سال انتشار: 1354 – دوره چاپ: 1
کمیاب – کیفیت : صفحات در حد نو ؛ عطف کتاب چسب خوردگی دارد ، روی جلد و صفحه اول کتاب با خودکار نقاشی شده است
مروری بر کتاب
و نوزده داستان فکاهی و خنده دار دیگر
به مناسبت پیشامد غیر منتظره و مهمی ، جلسه فوق العاده هیئت دولت برای ساعت هشت صبح دعوت شده است. بانو رئیس الوزراء با همه عجله و شتابی که دارد تا راس ساعت در جلسه حاضر شود چند دقیقه بعد از ساعت یازده وارد سالن می شود!
چند نفر از خانم وزیرها جلوی پای رئیس الوزراء بلند می شوند و تعظیم می کنند و ایشان با لبخند ملیح و نمکینی پاسخ آنها را می دهد. بعد هم همه پشت میز مشاوره می نشینند و جلسه هیئت وزیران رسمی می شود.
بانو رئیس الوزراء نگاه سریعی به صندلی های خالی چند نفر از وزرا می اندازد و با لبخند معنی داری می گوید : خیال کردم من دیر آمدم … در حالی که هنوز چند نفر نیامده اند … وزیر کشور کجاست؟
منشی مخصوص تعظیمی می کند : تشریف بردن آرایشگاه موهاشونو درست کنن. الان میان.
– وزیر امور اجتماعی کجاست؟
– ایشان هم خیاطی هستن. برای پروو لباس جدیدشون رفتن. همین حالا پیداشون می شه.
– وزیر فرهنگ هم که نیست.
ایشان معذوریت دارند. برای یک آزمایش لازم و ضروری به بیمارستان رفته اند!
0دیدگاه