نقد و بررسی
کتاب فریب دادن شیطانمشخصات
ناشر
نسل نواندیش
نویسنده
ناپلئون هیل
مترجم
مهدی قراچه داغی
قطع کتاب
رقعی
نوع جلد
شومیز
سال چاپ
1400
نوبت چاپ
اول
تعداد صفحات
240
کتاب فریب دادن شیطان راز آزادی و موفقیت نوشته ناپلئون هیل با ترجمه مهدی قراچه داغی, توسط انتشارات نسل نو اندیش به چاپ رسیده است.
موضوع کتاب: روانشناسی موفقیت, موفقیت و خودیاری, راز آزادی و موفقیت
راز اینکه چگونه نویسنده به آزادی فیزیکی و مالی رسید. کتابی که میخوانید دورهای سخاوتمندانه در زمینة روانشناسی است که طرز کار ذهن انسان را نشان میدهد. وقتی خواندن این کتاب را تمام کردید، اطلاعاتی بهمراتب بیشتر دربارة خداوند به ذهنتان راه یافته است.
فریب دادن شیطان عمیقترین کتابی است که تاکنون خواندهام.
قبل از هر چیز باید بگویم باعث افتخار من بود وقتی دُن گرین، مدیرعامل بنیاد ناپلئون هیل، به اندازة کافی به من اعتماد کرد و از من خواست در این پروژه سهم و نقش داشته باشم. پیشنویس کتاب را که خواندم یک هفته نتوانستم بخوابم.
ناپلئون هیل کتاب را در سال 1938 نوشت. دستنویس این کتاب را خانوادة هیل به مدت 72 سال پنهان کردند. چرا؟ زیرا از واکنشی که ایجاد میکرد واهمه داشتند. شجاعت ناپلئون هیل در نگارش دربارة کار ابلیس در کلیساها، مدارس و سیاستهای ما اساس جامعة آن زمان را تهدید میکرد.
وقتی سؤال شد که چرا خانوادة هیل پیشنویس کتاب را پنهان کردهاند، دن گرین به داستان زیر اشاره کرد:
پای اعتراضات همسر هیل، آنی لو در میان بود. او منشی دکتر ویلیام پلام جاکوبز رئیس کالج پرسبیتارین در شهر کلینتون، کارولینای جنوبی بود. جاکوبز در ضمن مالک جاکوبز پرس و مشاور گروهی از مؤسسات پارچهبافی کارولینای جنوبی بود. جاکوبز از هیل دعوت کرد تا به کلینتون بیاید و برای او کار کند. آنی لو نمیخواست به خاطر نقش ابلیس کتاب حاضر به چاپ برسد. او از واکنش مذهبیون میترسید، گرچه هیل در سال 1970 مرد، آنی لو تا سال 1984 زنده بود. با مرگ آنی لو نسخة خطی کتاب در اختیار دکتر چارلی جانسون که در آن زمان رئیس بنیاد ناپلئون هیل بود، قرار گرفت. چارلی برادرزادة آنی لو هیل بود. همسر چارلی، فرانکی با احساسات آنی لو آشنا بود. فرانکی به چارلی گفت مایل نیست تا روزی که زنده است نوشته نشر شود. همسر چارلی چند سال پیش مرد و خانوادة چارلی نسخة خطی را در یک جلد چرمی قرمزرنگ گذاشتند و روی جلد عبارت «فریب دادن شیطان» را به خط زرکوب نوشتند و نوشته را به من دادند. بنیاد بر این باور است که نسخة خطی پیام مهمی دارد که باید با دیگران در میان گذاشته شود.
بعد از صحبت با دُن، من به نتیجة قدرتمندی رسیدم. این کتاب با آنکه در سال 1938 نوشته شده بود، مناسب چاپ شدن در این زمان بود تا جامعة ما را به آگاهی برساند. هدف این بود که این کتاب به بسیاری از مسائل و سؤالات مطرح زمانه جواب بدهد. این کتاب راهکارهایی در اختیار ما میگذارد تا شیطان موجود در زندگیمان را فریب دهیم. این کتاب به ما نشان میدهد که چگونه به موفقیت برسیم و به دنیای پیرامون خود چیزی بیفزاییم.
درست همانطور که کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید به ما کمک کرد که بعد از کسادی بزرگ به موفقیت برسیم، فریب دادن شیطان به ما کمک میکند در روزگار فعلی به موفقیت دست پیدا کنیم.
ممکن است بپرسید هیل بر این باور بود که صحبت کردن با شیطان حقیقی یا خیالی بود؟ انتخاب با شماست. اما من از دن گرین دربارة اندیشههای هیل در کتابهای دیگرش سؤال کردم تا شاید به کتاب دیگری که در درون مغز هیل بود، پی ببریم. پاسخ دن از این قرار بود:
استفاده از صحبتهای تصوری و خیالی برای هیل موضوع جدیدی نبود. در سال 1953 هیل کتابی با عنوان چگونه حقوق خود را افزایش دهیم نوشت. این کتاب دربارة گفتوگوی هیل و کارنگی بود. هیل درواقع در سال 1908 با کارنگی گفتوگو کرده بود. کارنگی در سال 1919 مدتها قبل از چاپ کتاب فوت کرد.
این اولین باری نبود که هیل از جلسات خیالی برای انتقال آنچه در حال نوشتنش بود، استفاده میکرد. در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید هیل در مبحث حس ششم دربارة ملاقات خیالی با نُه مردی که زندگی آنها برایش بسیار مهم بود، مطالبی نوشت. اعضای شورای خیالی نهنفره عبارت بودند از امرسون، پین، ادیسون، داروین، لینکلن، ناپلئون، فورد و کارنگی.
هیل در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نوشت که در خلال جلسه با این «مشاوران نامرئی» به این نتیجه رسید که ذهنش میتواند پذیرای نظرهای بیشتری باشد که وقتی حس ششمش فعال بود، به آنها دست مییافت.
فریب دادن شیطان هرگز اولین باری نبود که او دربارة مذهب مطالبی مینوشت. درواقع بعد از انتشار کتاب قانون موفقیت در سال 1938 او نامههایی دال بر اعتراض به نوشتههایش دربارة مدرسه و دین دریافت کرد. در کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید در فصلی با عنوان «شش روح ترس» هیل نوشت که ترس از مرگ اغلب با دین رابطه دارد. هیل در کتاب اصلی خود مطالب فراوانی داشت که دربارة رهبران دینی بیان کند.
هیل حتی در مجلة قانون طلایی مطالب فراوانی داشت که در مورد دین بنویسد. هیل در مقالهای با عنوان «پیشنهادی به کشیشهای انجیل» آنها را به خاطر توصیههایی که به پیروان خود میکردند، سرزنش کرد.
ازاینرو انتخاب با شماست. آیا هیل بهراستی با شیطان حرف زد یا این مثال و تمثیلی است که با قلب خود در تماس باشید؟ سبک منحصربهفرد هیل شما را به سمتی حرکت میدهد که هرگز فکر نمیکنید امکانپذیر باشد. کلماتی که در این کتاب میخوانید، کلمات خود هیل هستند. ازآنجاکه نسخة خطی کتاب بسیار مفصل و طولانی بود، من با دقت موشکافانه سعی کردم کتاب را بهگونهای ویرایش کنم که چیزی از پیام او جا نیفتد. من دستنویسهای هیل را نگه داشتهام تا اگر دستور زبان مدرن ایجاب کرد، تغییراتی در این کتاب دهیم.
در کار ویرایش و تفسیر این کتاب برای روشنتر کردن مطالب شخصاً توضیح دادهام که چگونه پیشبینیهای او تبدیل به واقعیت شدهاند. من در بیان همة مطالب کتاب نظرهای خودم را افزودهام. شما میتوانید انتخاب کنید آیا میخواهید نظرهای مرا هم بخوانید یا به خواندن عین مطالب هیل اکتفا کنید.
لطفاً از این کتاب قدرتمند لذت ببرید و مطالب آن را با دوستان و اعضای خانوادهتان در میان بگذارید. قدرت کلمات هیل میتواند زندگی شما را تغییر دهد و همین کار را هم خواهد کرد.
0دیدگاه